ویژگی فردی که بیماری و شرایط ناهنجار ندارد و از آسایش جسمی و روانی برخوردار است [علوم سلامت]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ لِ ] (اِخ) ابن ابی حفصه تابعی و محدث است. رجوع به عیون الاخبار ج ۱ ص ۳۲۷ و به ابویونس در همین لغت نامه شود.
لغتنامه دهخدا
[ لِ ] (اِخ) ابن بدران بن علی المصری المازنی امامی ملقب به معین الدین یا معزالدین و مکنی به ابوالحسن. وی عالم، فاضل و فقیه و جلیل بود و فتاوی او در باب مواریث فقه منقول است او از اساتید ...
[ لِ ] (اِخ) ابن سراج تابعی و محدث است. رجوع به ابونعمان شود.
[ لِ ] (اِخ) ابن سمیرالخضری الشافعی او راست: سفینة النجاة (فی اصول الدین و الفقه). (معجم المطبوعات).
[ لِ ] (اِخ) ابن عبدالاعلی. از محدثان است و از نافع حدیث نقل میکند. (عیون الاخبار ج ۱ ص ۳۰۲).
[ لِ ] (اِخ) ابن عبداللََّه الهروی. بسال ۴۳۳ هـ . ق. در گذشت. او راست: کتاب اللمعة فی الرد علی اهل الزیغ و البدعة. (کشف الظنون ص ۱۵۶۵).
[ لِ ] (اِخ) ابن عبداللََّه بن عمربن الخطاب القرشی العدوی. یکی از فقهای هفتگانه مدینه و از سادات و تابعان و علما و ثقات آنها بوده و در مدینه وفات یافته است. (زرکلی ج ۱ ص ۳۵۴). مادر وی یکی ...
[ لِ ] (اِخ) ابن فروح. در صنعت کیمیا (زرسازی) بحث کرده و گویند بعمل اکسیر تام دست یافته است. (ابن الندیم).
[ لِ ] (اِخ) ابن معقل مولی ابی حذیفه الیمانی. اهل صفه را امامت کردی از مهاجر است و بدری. در روز یمامه شهید شد. (تاریخ گزیده ص ۲۲۶). و رجوع به سالم مولی ابی حذیفه شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.