معنی

[ ژُ ] (اِ) در بعض لغت نامه ها آن را به لوبیا ترجمه کرده اند. (حاشیهٔ لغت نامهٔ اسدی). و بیت زیرین در ذیل کلمهٔ کوم در فرهنگ اسدی آمده است و معنی کلمه چنانکه معنی تمام شعر معلوم نیست : ماه کانون است ژاژک نتوانی بستن هم از این کومک بر خشک و همی بند آن را. ابوالعباس. رجوع به ژاژمک و ژاژومک شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.