۱. شکوفه. ۲. غنچه. ۳. شکوفۀ سفید.
فرهنگ فارسی عمید
۱. روشنایی؛ تابش؛ فروغ؛ فروز: نور چراغ، نور آفتاب. ۲. [عامیانه، مجاز] توانایی دیدن. ۳. بیستوچهارمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۶۴ آیه. ۴. [قدیمی، مجاز] رونق. * نور اسپهبد (اسفه ...
[ نَ وَ ] (ع اِ) نام گروهی مردمان که به خانه به دوشی و دوره گردی عادت دارند و در آسیا و اروپا و افریقا و امریکا به سر می برند و از راه دزدی و گدائی و فال گیری و خراطی و غربال سازی و امثال آ ...
لغتنامه دهخدا
(اِخ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، در ۳۵ هزارگزی جنوب شرقی کرمانشاهان بر کنار رودخانهٔ مرک، در دشت سردسیری واقع است و ۲۰۵ تن سکنه دارد. آبش از رودخانهٔ ...
(اِخ) محمدنوراللََّه مرادآبادی (مولانا...). از عرفا و شاعران پارسی گوی قرن سیزدهم هجری هندوستان و مرید و خلیفهٔ مولوی عبدالرحمان است و همهٔ عمر بر مزار مرشد در لکهنو معتکف بود و کتابی در ش ...
(اِخ) نورمحمدهادی. از پارسی گویان هند است. او راست: ای زلف مسلسل که طراز سر دوشی تا چند به آزار من دلشده کوشی؟ (از صبح گلشن ص ۵۹۹). و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
اسم: نور (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: nor) (فارسی: نور) (انگلیسی: nor) معنی: روشنایی، فروغ، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ واژگان اسمها
نور قطبیدهای که بُردار الکتریکی آن فقط در یک راستا نوسان میکند|||متـ . نور قطبیدۀ خطی linear-polarized light [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
موجهای نوری که با همدیگر همفاز نیستند و ممکن است طولموجهای متفاوت داشته باشند، مانند نور گسیلشده از لامپهای روشنایی [فیزیک] ...
امواج نوری با طولِموج یکسان یا تقریبا یکسان که رابطۀ فازی ثابتی بین آنها برقرار است [فیزیک - اپتیک]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.