نشاختن؛ نشاندن: هم از تخم شه پادشاهی نشاست / براو رسم باژ آنچه بد کرد راست (اسدی: ۳۹۳)، گر بشایستی که دینی گستریدی هر خسی / کردگار اندر جهان پیغمبری ننشاستی (ناصرخسرو: ۲۲۷).
فرهنگ فارسی عمید
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.