[ نَ ] (اِ) نردبام (شیرازی). نوردبان (اصفهانی). کردی دخیل: نردووان ، (درجه، نردبان)، نردوآن ، اردوان ، گیلکی دخیل: نردبام ، تهرانی: نوردبون ، در اراک: نردونگ ، ظاهراً از: نرد (نورد) +بان (M ...
لغتنامه دهخدا
[ نَ بامْ یَ / یِ ] (اِ مرکب) نردبان. درجه. مرتبه. زینه : قلعه ای دیدم سخت بلند و نردبان پایه های بی حد و اندازه چنانکه بسیار رنج رسیدی تا کسی بر توانستی شد. (تاریخ بیهقی ص ۶۸). از مقلد م ...
ویژگی سطحی با ظاهر یا تزییناتی شبیه به نردبان [زیستشناسی - علوم گیاهی]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.