کسی که آب را به خانهها و کشتزارها تقسیم میکند؛ نگهبان آب؛ آبیار.
فرهنگ فارسی عمید
(اِخ) دهی است از دهستان خروسلو بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در ۳۷هزارگزی باختری گرمی با ۱۲۰ تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۴).
لغتنامه دهخدا
[ بُ ] (اِخ) اونوره گابریل ریکتی کنت دو (۱۷۴۹-۱۷۹۱ م.). سیاستمدار انقلابی نامی فرانسه، زندگی وی پیش از سال ۱۷۸۹ به یک سلسله زیاده رویها و مشاجرات با پدرش گذشت و بفرمان وی بارها توقیف شد ...
[ بُ ] (اِخ) ویکتور ریکتی مارکی دو (۱۷۱۵ -۱۷۸۹ م.). سیاستمدار فرانسوی و رهبر فیزیوکراتهای آن کشور است و پدر اونوره گابربل ریکتی کنت دو میرابو.
اسم: امیرابوالفضل (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: a.-abolfazl) (فارسی: اميرابوالفضل) (انگلیسی: amir-abolfazl) معنی: ترکیب دو اسم امیر و ابوالفضل ( فرمانروا و صاحب فضل و هنر )، ( عربی ) ...
فرهنگ واژگان اسمها
مخلوط رقیقی از آرد و شیر و نمک و مواد طعمدهنده و رنگی که از آن برای پوشش دادن ماهی و مرغ و همچنین تهیۀ برخی محصولات آردی استفاده میشود [گردشگری و جهانگردی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
خمیرابهای که از آن برای تهیۀ کیک استفاده میشود [علوم و فنّاوری غذا]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.