اسم: مهرگان (دختر، پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن، هنری) (تلفظ: mehr (e) gān) (فارسی: مِهرگان) (انگلیسی: mehrgan) معنی: منسوب به ماه مهر، مهربانی، ( به مجاز ) پاییز، نام جشن روز شانزدهم ماه مهر ...
فرهنگ واژگان اسمها
(~.) (اِ.) نام لحن بیست و پنجم باربد.
فرهنگ فارسی معین
۱. = مهرگان ۲. (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: ( چو نو کردی نوای مهرگانی / ببردی هوش خلق از مهربانی (نظامی۱۴: ۱۸۰).
فرهنگ فارسی عمید
[ جَ نِ مِ رِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رجوع به مهرگان در همین لغت نامه شود.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.