[ مَ قَ ] (ص نسبی) منسوب به منقل. رجوع به منقل شود. || اهل منقل؛ عملی. آدم تریاکی و مبتلا به استعمال تریاک. (فرهنگ لغات عامیانهٔ جمال زاده).
لغتنامه دهخدا
(مَ قَ) (ص نسب.)۱- مربوط به پای منقل.۲- ویژگی آن که بیش تر اوقات کنار منقل است. کنایه از: آدم تریاکی.
فرهنگ فارسی معین
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.