دور ریخته، برکنار، برافتاده، افکنده، افتاده، ازمیان رفته
فرهنگ واژههای سره
[ مُ غا ] (ع ص) باطل شده. از شمار افکنده. افکنده. اسقاطگشته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). لغوشده. - ملغی شدن؛ باطل شدن. لغو شدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - ملغی کردن؛ باطل کردن. لغو ک ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.