درنگرستن

معنی

[ دَ نِ گَ رِ تَ ] (مص مرکب) درنگریستن. نگرستن. نگریستن. نگاه کردن. و رجوع به درنگریستن شود. || تلطف. (ترجمان القرآن جرجانی). توجه کردن. عنایت کردن. و رجوع به نگریستن شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.