۱. [جمع: معارج و معاریج] عروج؛ بالا رفتن. ۲. (تصوف) پیوستن روح به عالم غیب و مجردات. ۳. (اسم) [جمع: معارج و معاریج] [قدیمی] نردبان؛ پلکان.
فرهنگ فارسی عمید
[ مِ ] (ع اِ) نردبان. مَصعَد. مَعرَج. مِعرَج. ج، معاریج. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آلت عروج و آن نردبان است. (غیاث) (آنندراج). نردبان و جای بالا رفتن و بلند گردیدن. (ناظم الاطباء). ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.