فراگیر، فراگرفته شده، آماده
فرهنگ واژههای سره
[ مَ ] (ع ص) آب و شراب که بر وی شمال وزيده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). بادشمالخورده. (از اقرب الموارد). غديری که باد شمال بر آن وزيده و سرد شده باشد. و نيز کسی که باد شم ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.