نوازش، مهرورزی، مهربانی، بخشایش
فرهنگ واژههای سره
رحمت؛ مهربانی.
فرهنگ فارسی عمید
[ مَ حَ مَ ] (از ع، اِمص) لطف. رقت. مهربانی. عطوفت. مرحمة. رجوع به مرحمة شود: دلهای ایشان قرار گیرد بر آنچه خدا بدیشان عنایت کرده از مهربانی امیرالمؤمنین نسبت به ایشان و نگاه کردنش به ایشا ...
لغتنامه دهخدا
[ مَ حَ مَ ] (حامص مرکب) نامهربانی. (ناظم الاطباء). بی لطفی.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.