معنی

[ خَ طَ عَ ] (ص مرکب) احمق. نادان. (یادداشت بخط مؤلف): گاو خرف خوی خرطبیعت نادان جز که ز پهلوی خود کباب نیابد. ظهیرفاریابی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.