حیفة
معنی
[ فَ ] (ع اِ) ناحیه و گوشه. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). || چوبی بر مثال
نصف نی است که در پشت آن نی دیگر باشد و
بدان تیرها و کمان ها تراشند. || خرقه ای که
بدان دامن پیراهن پیوند کنند از پس. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).