حوقلة
معنی
[ حَ قَ لَ ] (ع مص) درو کردن.
|| بازماندن پیر از جماع بسبب پیری.
|| مانده شدن و ضعیف گردیدن. (منتهی
الارب). سخت پیر شدن و عاجز شدن از
جماع. (مهذب الاسماء). || لا حول و لا قوة
الا باللََّه گفتن. || بشتاب رفتن. || گام
نزدیک نهادن. || خفتن. || سپس رفتن.
|| دست نهادن پیران بر تهیگاه هنگام
خرامیدن. || (اِ) قارورهٔ درازگردن که با
مشک دارند. || نرهٔ سست بیکار. (منتهی
الارب).