ترزبان، ترجمان، برگرداننده، برگردان
فرهنگ واژههای سره
۱. ترجمهشده. ۲. (اسم، صفت) مطلبی که از زبانی به زبان دیگر ترجمه شده است.
فرهنگ فارسی عمید
برنامهای که دستورهای نوشتهشده به زبانی سطح بالاتر را رمزگشایی و برنامهای به زبان همگذاری تولید کند [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ مُ تَ جِ ] (ع ص) ترجمه کننده. (غیاث) (آنندراج). ترجمان. دیلماج. (یاد داشت به خط مرحوم دهخدا). مأخوذ ازتازی، ترجمان و ترجمه کننده و معنی کننده و تاجُران. (ناظم الاطباء). کسی که کلامی را به ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.