معنی

[ چَ / چِ مَ / مُو ] (اِ مرکب) طوفان. گرداب. رجوع به چارموج شود. - چهارموج بلا؛ بلا که از چهار جهت روی آورد. داهیه که از هر جانب روی کند. مجازاً به معنی بلای بزرگ. مصیبت عظیم. فتنهٔ تامه. بلای هول : در میان چهارموج بلا تو هم ای دل بلای ما شده ای.؟

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.