معنی

[ چَ رَ / رِ ] (اِ) چپیره. بمعنی جمع. (برهان) (جهانگیری). جمعیت سپاه و مردم باشد. (برهان). اجتماع مردم در کاری. (انجمن آرا) (آنندراج). اجتماع و ازدحام مردم و سپاه. (ناظم الاطباء). || (ص) جمع گردیده و ساخته شده. (برهان). آماده و مهیا. ساخته و پرداخته شده. (ناظم الاطباء). سنجیده و جمع شده. (فرهنگ نظام): بفرمودشان تا چبیره شدند هژبر ژیان را پذیره شدند. فردوسی (از فرهنگ نظام). پذیره شدن را چبیره شدند سپاه و سپهبد پذیره شدند.فردوسی. سحرگاهان زند تندر تبیره وز او لشکر کند سرما چبیره. قطران (از جهانگیری). رجوع به چپیره و جبیره شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.