چارمخالف

معنی

[ مُ لِ ] (اِ مرکب) چهارمخالف. چهارطبع. چارطبع. حرارت و برودت و رطوبت و یبوست. گرمی و سردی و خشکی و تری : ز دور هفت رونده طمع مدارثبات میان چارمخالف مجوی عیش لذیذ.سنایی. ز سیر هفت مشعبد اسیر ششدره ام ز دست چارمخالف بنای هشت درم.سنایی. || صفرا و بلغم و سودا و خون.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.