معنی

[ جَ / جُو زَ ] (نف مرکب) جوزننده. آفتی است که در گندم و جو افتد و آن زرد بسرخی مایل است. (برهان). این آفت جو را خشک کند و تباه سازد. از: جو +زن بمعنی زننده و آسیب رسانندهٔ جو. (حاشیهٔ برهان چ معین).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.