[ جَ نْ نَ ] (اِخ) دهی است از دیههای فزلکچلوی زنجان. (مرآت البلدان ج ۴ ص ۲۶۹).
لغتنامه دهخدا
[ جَ نْ نَ ] (اِخ) یکی از مزارع سبزوار است. اشجار میوه دارد. آبش از قنات. سکنهٔ قرای دیگر آنرا زراعت میکنند. (مرآت البلدان ج ۴ ص ۲۶۹).
[ جَ نْ نَ ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان سیرچ بخش شهداد شهرستان کرمان واقع در ۳۲هزارگزی جنوب باختری شهداد و ۵هزارگزی جنوب راه مالرو سیرچ - کرمان. سکنهٔ آن ۱۰ تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایر ...
[ جَ نْ نَ ] (اِخ) دهی است از دهستان حومهٔ باختری شهرستان رفسنجان واقع در ۱۳هزارگزی باختر رفسنجان و ۲هزارگزی شمال شوسهٔ رفسنجان به یزد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن سردسیری است. سکنهٔ ...
[ جَ نْ نَ ] (اِخ) از قرای بلوک دربقاضی است. (مرآت البلدان ج ۴ ص ۲۶۹). دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومهٔ شهرستان نیشابور واقع در ۱۲هزارگزی خاور نیشابور. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل ا ...
[ جَ نْ نَ ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد بخش حومهٔ شهرستان بیرجند واقع در ۱۸هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. موقع طبیعی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنهٔ آن ۷ تن. (از فرهنگ جغرافیایی ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.