معنی

[ جُ ] (ع مص) دلیری کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). پیش آمدن دشمن خود را و دلیری نمودن. (ناظم الاطباء). دلیر شدن. (المصادر زوزنی). || عبور کردن شتران از بیابان. || پل ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.