اسم: ثاقب (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: sāqeb) (فارسی: ثاقب) (انگلیسی: sagheb) معنی: هوشیار، روشن، نافذ، فروزان، ستاره روشن، تند دریابنده ( ذهن، فکر )
فرهنگ واژگان اسمها
[ قِ اَ فَ ] (اِخ) (حکیم...) اصل او از اخسخه است و آنگاه که بدر سعادت درآمد در مدرسهٔ قره مصطفی پاشا واقع در بازار ارغاد بتحصیل علوم پرداخت و نیز طب آموخت و پس از اکمال تحصیل در مقابل جامع ش ...
لغتنامه دهخدا
[ قِ بَ ] (ع ص) تأنیث ثاقب : رأی امیرالمؤمنین بفطرته الثاقبة و فکرته الصافیة صرف الخاطر عن الجزع. (تاریخ بیهقی ۳۰۰).
[ مَ قِ ] (ع اِ) جِ مِثقَب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مثقب شود.
اسم: محمد ثاقب (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: m.-sāqeb) (فارسی: محمّدثاقب) (انگلیسی: mohammad-sagheb) معنی: ترکیب دو اسم محمد و ثاقب ( ستوده و روشن )، از نام های مرکب، ا محمّد و ثاقب ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.