معنی

[ تَ ] (ع اِ) تقاعیر. (قطر المحیط). جمع تجویف. (ناظم الاطباء). || کاواکها و مغازه ها و جوفها. (ناظم الاطباء). || تجاویف انف؛ سوراخهای بینی. (ناظم الاطباء).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.