[ تَ پَ ] (اِ) ظرفی که اصناف محترفه زرفروخت اسباب و اجناس در آن ریزند. (برهان). صندوق حلوائیان و بقالان و سایر محترفه، که در آن زر گذارند. (فرهنگ رشیدی). تبنگو. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ ر ...
لغتنامه دهخدا
[ تَ پَ ] (اِ) تبنگو. تبنگوی. تپنگو. رجوع بهمین کلمات شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.