معنی

[ تَ بَ زْ زُ ] (ع مص) سوراخ کردن آوند خمر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || شکافته شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تبزل چیزی؛ شکافته شدن آن. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.