تازیانه زدن
معنی
[ نَ / نِ زَ دَ ] (مص مرکب)
کسی را با تازیانه سیاست کردن و تنبیه
نمودن. (ناظم الاطباء): دیده بود که امیر
محمود با معدل داد که وی عامل هرات بود و
به ابوسعید خاص... چه سیاست ها راندن
فرمود از تازیانه زدن و دست و پای بریدن و
شکنجه ها. (تاریخ بیهقی چ ادیب
ص ۱۲۴).