۱. = پیراستن ۲. پیراینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بوستانپیرا، پوستپیرا، ناخنپیرا.
فرهنگ فارسی عمید
مجموعهای از بافتهای نگهدارندۀ دندانها که پیرامون آنها را احاطه کرده و شامل لثه و استخوان آرَکی و ساروجه و رُباطه ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مربوط به بافتهای پیرادندان [پزشکی - دندانپزشکی]
مربوط به ناهنجاریهای نهفته در ورای تظاهرات بالینی که معمولا ازطریق بررسیهای آزمایشگاهی کشف میشود [پزشکی]
[ اَ بُلْ فَ ] (اِخ) حسن سرخسی. از مشایخ سرخس و پیر صحبت شیخ ابوسعید ابی الخیر است. (غزالی نامه ص ۱۰۰).
لغتنامه دهخدا
[ اَ مَ ] (اِخ) ابن اتابک پشنگ بن سلغرشاه بن اتابک احمد از اتابکان لر بزرگ. وی از سال ۷۹۲ تا ۷۹۸ هـ . ق. امارت داشته است. رجوع بتاریخ مغول اقبال ص ۴۴۸ و تاریخ عصر حافظ ج ۱ ص ۴۴۰ شود.
[ اَ مَ ] (اِخ) قرامان. از شاهزادگان قرامان، دشمنان قدیم و دیرین آل عثمان و مورد حمایت اوزون حسن آق قوینلو. (از سعدی تا جامی ص ۴۵۴). صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پیراحمد پسر ابراهیم بک از ...
[ اَ مَ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان آواجیق بخش حومهٔ شهرستان ماکو. واقع در ۵/۳۹ هزارگزی شمال باختری ماکو. دره و کوهستانی، سردسیر، سالم. دارای ۳۱۰ تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و بزرک ...
بافت ذخیرهای در دانۀ برخی از نهاندانگان که از خورش حاصل میشود [زیستشناسی]
التهاب بافتهای پیرادندانی که به تخریب رباطهای پیرادندانی و استخوان آرَکی در ناحیۀ مبتلا منجر میشود [پزشکی - دندان&zwnj ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.