[ خوَشْ / خُشْ ] (حامص مرکب) صاحب سلیقگی : تو گر خوش پیچمانی غارت دلها توانی کرد چه مطلب همچو گل دستار او خالی بسر پیچی. میرزامنشی (از آنندراج).
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.