پنجه انداختن

معنی

[ پَ جَ / جِ اَ تَ ] (مص مرکب) درهم کردن دو تن پنجه های دست خود را برای زورآزمائی. || جنگ و ستیزه کردن. پنجه افکندن : هرچه خواهی کن که ما را با تو رای جنگ نیست پنجه با زورآوران انداختن فرهنگ نیست. قدسی (از آنندراج). پنجه با ساعد سیمین چو نیندازی به.؟ - پنجه انداختن به روی کسی؛ کنایه از درشتی و ستیزه کردن نسبت به بزرگتر از خودی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.