معنی

[ بَ رِ ] (اِخ) بتخانهٔ چین. بهارستان. (فرهنگ فارسی معین): بی آفرین سرایی بلبل بهار و باغ پدرام نیست گرچه چمن شد بهار چین. سوزنی. کآسمان قبلهٔ زمین خواندش وآفرینش بهار چین خواندش. نظامی (هفت پیکر ص ۶۳).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.