بهاءالدین
معنی
[ بَ ئُدْ دی ] (اِخ) محمد
جوینی. حکمران فارس و عراق در عهد مغول
بود و پسر شمس الدین جوینی است. وی به
سن سی سالگی وفات یافت. از حکمرانان
جدی و سختگیر بود و نسبت به عمال و رعایا
زیاده خشونت و هیبت داشت. از سطوت او
نقل کرده اند که طفل خردسال خود را بجرم
آنکه ببازی دست در ریش پدر زده بود
بدست دژخیم سپرد. مؤلف تاریخ وصاف از
شدت سطوت او حکایات چند نقل کرده
است. به ادب و هنر علاقه میورزید و در
تشویق و حمایت اهل فضل اهتمام تمام
داشت. (دایرة المعارف فارسی). رجوع به
شمس الدین و محمد جوینی و صاحب دیوان
و لباب الالباب چ قزوینی ص ۵۹۲ شود.