اسم: شروق (دختر) (عربی) (تلفظ: soruq) (فارسی: شروق) (انگلیسی: soruq) معنی: برآمدن آفتاب، طلوع کردن
فرهنگ واژگان اسمها
[ ] (اِخ) (کوه...) خط سرحد غربی ایران از آن میگذرد. (یادداشت مؤلف).
لغتنامه دهخدا
[ عَ یِ شُ ] (اِخ) ابن محمدعلی بن حیدربن شیخ خلیفهٔ مجیراوی شروقی نجفی. وی در سال ۱۲۳۷ هـ . ق. در نجف متولد شد و نزد انصاری و سیدحسین کوهکمری تلمذ کرد. سپس در همان شهر به تدریس پرداخت و ...
(مَ قِ یا قَ) [ ازع. ] (اِ.) محل تابیدن.
فرهنگ فارسی معین
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.