= بشترم
فرهنگ فارسی عمید
[ بَ / بُ تُ رَ / بَ تُ ] (اِ) پشتراغ. پشترغ. شبرق. اسپرک را گویند و آن گیاهی باشد که بدان جامه رنگ کنند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). اسپرک. (سروری) (ناظم الاطباء). درختی است که آن را اس ...
لغتنامه دهخدا
[ بَ / بُ تِ رَ ] (اِ) بشنزه. بشنژه. بشتیره. حلواییست که خرما و نان باریک کرده مثل چنگال یکجا میمالند. (شرفنامهٔ منیری). حلوائیست که از آرد کنجد و خرما یا از نان باریک کرده مثل چنگال یکجا م ...
[ قَ عَ بُ بَ تِ ] (اِخ) در شمال شهر مربلهٔ اندلس قرار دارد و آن قلعه ای است محکم و دارای راهی است صعب العبور. (الحلل السندسیة ج ۱ ص ۱۳۰).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.