[ بَ ] (اِخ) ابوالعباس احمدبن محمدبن بسطام. رجوع به بسطام (پدر) شود.
لغتنامه دهخدا
[ بَ ] (اِخ) ده مخروبه ای از دهستان خورخورده بخش دیواندره شهرستان سنندج که در ۷۰ هزارگزی باختر دیوان دره و ۱۰هزارگزی مرز ایران و عراق در پیشرفتگی دره شیلر واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ا ...
[ بَ ] (اِخ) (دروازهٔ...) یکی از پنج دروازهٔ شهر استرآباد که در مشرق شهر قرار دارد. رجوع به سفرنامهٔ مازندران و استرآباد رابینو چ ۱۳۳۶ هـ . ش. بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص ۱۰۴ شود.
[ بَ ] (اِخ) احمدبن امین الدین فقیه شافعی از اکابر فضلای عامه که در دیار نابلس مفتی شافعیه بوده و شرح اربعین نوویه و شرح قصیدهٔ برده و کتاب المناهج البسطامیة فی المواعظالسنیه از اوست و در ...
[ بَ ] (اِخ) احمدبن علی بن حامد. وی ملحد بود و امیر عادل غازی او را بگرفت. رجوع به کتاب النقض ص ۹۶ شود.
[ اَ یَ زی دِ بَ / بِ ] (اِخ) رجوع به ابویزید بسطامی شود.
[ مِ عِ بَ ] (اِخ) مسجد است در بسطام. مؤلف مرآت البلدان آرد: مسجدی است قدیمی و در گنبد شبستان مسجد تاریخی است که از آن چنین برمی آید که در عهد شاه خدابنده این مسجد را تعمیر کرده اند و تاری ...
[ ذَ یِ ] (اِخ) مرحوم رضا قلیخان هدایت در مجمع الفصحاء آرد: نام شریفش میرزا فتح اللََّه و از انجاب و اطیاب طایفهٔ اعراب بنی عامر است که بروزگاری دراز در آن ولایت ریاست و ایالت داشته اند و ...
[ شَ بَ / بِ / بُ ] (اِخ) رجوع به بسطام شود.
[ پُ بِ ] (اِخ) از بلوکات ولایت شاهرود خراسان است عدهٔ قراء آن بیست وسه و مساحت آن ۱۶ فرسخ مربع است مرکز آن قلعهٔ نوخرقان و حد شمالی آن قراء اربعه و حد شرقی بلوک میامی و حد جنوبی بلوک بس ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.