بربلندین
معنی
[ بَ بُ لَ ] (اِ مرکب) موهای
مرغولهٔ سر که بالای پیشانی برآمده باشد.
(آنندراج). زلف معلق و آویزان بر بالای
پیشانی. (ناظم الاطباء). || آرایش که بالای
در باشد. (آنندراج). زینت های بنایی جلو
درهای عمارت. (ناظم الاطباء):
در او افراشته درهای سیمین
جواهر برنشانده بربلندین
سعادت همچو دولت پادشه را
بود دایم ملازم بر بلندین.شمس فخری.