باز آوریدن

معنی

[ وَ دَ ] (مص مرکب) باز آوردن : چو بازآورید آن گرانمایه کین بر اسب زریری برافکند زین.فردوسی. بپیمان چنین رفت پیش گروه چو بازآوریدم ز البرز کوه.فردوسی. و رجوع به باز آوردن شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.