۱. [مقابلِ بسته] ویژگی پنجره، در، روزنه، و مانندِ آن که امکان ورود و خروج از آن وجود داشته باشد؛ گشوده. ۲. بدون پوشش: زخم باز. ۳. [مجاز] در حال کار و فعالیت: مغازهها باز بود. ۴. گ ...
فرهنگ فارسی عمید
۱. دوباره؛ ازنو؛ دیگرباره: باز پیدات شد؟ ۲. نیز؛ هم: اگر حتی یک ذره ملاحظه میکردی، باز غنیمت بود.
پرندهای شکاری، با منقار خمیده، چنگالهای قوی، و پرهای قهوهای سیر که بیشتر در کوهها به سر میبرد و در قدیم آن را برای شکار کردن جانوران تربیت میکردند: کند ه ...
۱. واحد اندازهگیری طول برابر با اندازۀ سرانگشتان تا آرنج. ۲. واحد اندازهگیری طول برابر با امتداد دو دست درحالیکه دستها بهصورت افقی از هم بازشده؛ ارش؛ ارج: ش ...
هر مادۀ شیمیایی اعم از یونی یا مولکولی که بتواند از جسم دیگری پروتون بپذیرد [شیمی]
واژههای مصوب فرهنگستان
(ق) تکرار و معاودت چنانکه گویند باز بگو یعنی مکرر بگو و باز چه میگوید یعنی دیگر چه میگوید. (برهان). تکرار و معاودت کاری. (غیاث). دیگر. (انجمن آرا) (آنندراج) (جهانگیری) (رشیدی). رجعت. (شرفن ...
لغتنامه دهخدا
(اِخ) سلیم افندی بن رستم (۱۲۷۵ - ۱۳۳۸ هـ . ق. / ۱۸۵۹ -۱۹۲۰ م.). دادستان ایالت جبل لبنان سابق بود. (معجم المطبوعات ج ۱ ستون ۵۱۶). و زرکلی آرد: سلیم بن رستم بن الیاس بن طنوس باز از علمای حقو ...
(اِخ) باژ. معرب آن فاز است. قریه ای است بین طوس و نیشابور که گروهی از نام آوران از آن برخاستند. (از تاج العروس). قریه ای است میان طوس و نیشابور. (مرآت البلدان ج ۱ ص ۱۶۰). این قریه مهد شاعر ...
(اِخ) موضعی در سیستان. مرحوم ملک الشعراء بهار در تاریخ سیستان حاشیهٔ ص ۱۸۷ احتمال داده اند که محلی بوده است در سیستان. رجوع به تاریخ سیستان حاشیهٔ ص ۱۸۷ شود.
[ وَ دَ ] (مص مرکب) باز آوردن : چو بازآورید آن گرانمایه کین بر اسب زریری برافکند زین.فردوسی. بپیمان چنین رفت پیش گروه چو بازآوریدم ز البرز کوه.فردوسی. و رجوع به باز آوردن شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.