انگولک کردن

معنی

[ اَ لَ کَ دَ ] (مص مرکب) در تداول، کاویدن به انگشتان. ور رفتن با چیزی با انگشت، سودن پیوستهٔ انگشتان بدو: دیگر چشمت را انگولک مکن تا خوب شود. (از یادداشتهای مؤلف). و رجوع به انگلک و انگلک کردن و انگل و انگول شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.