مگر؛ جز.
فرهنگ فارسی عمید
[ اِلْ لا ] (ع حرف اضافه) حرف استثنا بمعنی جز، مگر، بجز، غیر از: {/Bفَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاََّ قَلِیلاً.۲۶-۲۹۲:۲۴۹/}(قرآن ۲ / ۲۴۹). و همه خرگاههاست الا آنجا که نشست خاقان است. (حدود العالم) ...
لغتنامه دهخدا
اسم: آلا (دختر، پسر) (پهلوی، عربی) (تلفظ: ālā) (فارسی: آلا) (انگلیسی: ala) معنی: سرخ، سرخ کم رنگ، نعمتها، نیکیها
فرهنگ واژگان اسمها
[ اِلْ لَلْ لَ ] (اِخ) در بیت زیر رمز است از آیهٔ: {/Bإِلاَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصََّالِحََاتِ ۱-۶۲۶:۲۲۷/}(قرآن ۲۶/۲۲۷) که در آن شاعران نیکوکار از عموم مذمت سه آیهٔ قبل از آن ...
[ اِلْ لا وُ لِلْ لا ] (ق مرکب) در تداول عوام، حتماً. لابد. بی چون و چرا: الا و للا همین را میخواهم که میخواهم. رجوع به مادهٔ قبل شود.
[ اَلْ لا ] (ع ص) دنب فروش. (منتهی الارب). دنبه فروش. (مهذب الاسماء).
[ اَ ] (اِخ) موضعی است نزدیک مدینه. (منتهی الارب). درهٔ پهنی است در دیار مزینه نزدیک مدینه. (معجم البلدان).
[ اَلْ لا بَ ] (ق مرکب) اللََّه بختی. توکلت علی اللََّه. به اعتماد بخت و اقبال. بی فکر و اندیشه. بدون دانستن پایان کار.
[ اُ تُلْ حَ ب ب ] (اِخ) چشمه ایست در اِضَم از ناحیهٔ مدینه. (معجم البلدان).
[ اِ تِ ] (اِخ) شهر باستانی یونانی (فوسید) در کنار نهر سفیز. در این شهر بنای معبد اسقلبیوس و معبد می نرو کارنیا است. این شهر در کنار دو معبر کالیدروم واقع است و بعنوان کلید یونان مراقبت ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.