اکدر
معنی
[ اَ دَ ] (ع ص) آنکه تیرگی دارد. ج،
اَکادِر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
تیره تر. (غیاث اللغات). تیره تر. ج، اکادر.
(آنندراج). تیره رنگ. (تاج المصادر بیهقی)
(المصادر زوزنی) (مهذب الاسماء). تیره.
تیره رنگ. تار. کدرتر. تیره تر. تأنیث آن
کدراء. (یادداشت مؤلف). آنکه در رنگ آن
تیرگی است و مؤنث آن کدراء و ج، کُدْر:
عیش اکدر؛ کدر. (از اقرب الموارد).
|| سیل روان در روی زمین. (از اقرب
الموارد). توجبه که روی زمین را رندد.
(منتهی الارب). || بنات الاکدر؛ خر
وحشی منسوب به گشن آن. (از منتهی
الارب) (از اقرب الموارد).