معنی

[ اِ ] (ع مص) نوشتن آموختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). خط آموختن کسی را. (المصادر زوزنی) (دهار) (تاج المصادر بیهقی). || نوشتن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). || املاء کردن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (المصادر زوزنی) (از تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). || کسی را کاتب یافتن. (از اقرب الموارد). || سر مشک را بستن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از المصادر زوزنی) (از تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.