[ یِ دَ / دِ یِ عَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) الزائدة العظمی استخوان ران جانور وحشی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغتنامه دهخدا
[ یِ دَ / دِ یِ کَ بِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) زائدة الکبد. پاره ای از جگر جدا متعلق بدان. اوالصواب بالراء و آن را زیادة الکبد هم گویند، ذکره الکرمانی. (منتهی الارب). جگرگوشه. (دهار). زیاد ...
همافزایی، فزون فروش، فرا فزونی، بیش فروش، بهافزونی، ارزافزایی
فرهنگ واژههای سره
چیزی را در معرض فروش گذاردن چنانکه هر کسی به قیمت گرانتر بخرد به او فروخته شود.
فرهنگ فارسی عمید
حراج پاکتبستهای که در آن پیشنهاددهنده بالاترین قیمت، برنده حراج میشود، اما دومین قیمت پیشنهادی را پرداخت میکند [اقتصاد]
واژههای مصوب فرهنگستان
حراج پاکتبستهای که در آن پیشنهاددهنده بالاترین قیمت، برنده حراج است [اقتصاد]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.