[ اِ مِ ] (ع مص) بشتاب رفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط) (اقرب الموارد) (آنندراج).
لغتنامه دهخدا
[ اَ مَ عی یا ] (اِخ) جِ اصمعیة، و کلمهٔ اصمعیات بر عده ای از شعرهای تازی اطلاق شود که اصمعی آنها را گرد آورد، چون مفضلیات. رجوع به اصمعی و آثار وی شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.