معنی

[ اَ ] (اِخ) شهریست در جبال بربر بمغرب در مرز افریقیهٔ غربی که مقابل بجانه در دشت واقع است و نخستین کسی که آنرا بنیان نهاد زیری بن مناد رئیس قبیلهٔ صنهاجی و جد معزبن بادیس از ملوک افریقیه بود. زیری در آغاز حال در جبال سکونت داشت و چون به مرحلهٔ رشد رسید بسبب دلاوریهایی که از وی پدید آمد گروهی از قبیلهٔ او بر وی گرد آمدند و او بدستیاری همراهان خویش بر قبایل اطراف خود از قبیل زناته و بربر تاختن آورد و پیاپی بر ایشان پیروزی یافت و سرانجام کار او بالا گرفت و دستیارانش فزونی یافتند و درصدد امارت برآمد لیکن جایگاه وی و همراهانش کوچک بود، ناگزیر به جستجوی محل مناسب و وسیعی پرداخت و در ضمن اشیر را دید که با بسیاریِ چشمه سارها و وسعت فضا و حسن منظر خالی از سکنه بود. از اینرو گروهی از بنایان را از شهرهای پیرامون خویش چون مسیله و طبنه و جز آن دو گرد آورد و در سال ۳۲۴ هـ . ق. به ایجاد شهر اشیر آغاز کرد و آنرا به بهترین وجهی بپایان رسانید و بر بالای کوه آن جایگاه دژ استوار و تسخیرناپذیری بنیان نهاد که تنها از یک راه امکان داشت کسی بدان برود و این راه را ده تن صیانت میکردند. باری زیری اهل این ناحیه را حمایت میکرد و مردم در آنجا به کشاورزی پرداختند و ساکنان آن نواحی بعلت امنیت و وسایل رفاهی که در آنجا بود بدان هجوم آوردند و رفته رفته در شمار شهرهای مشهور درآمد. پس از زیری بنی حماد که پسرعمان بادیس بودند آن شهر را تصرف کردند، در آنجا سلسله ای تشکیل دادند و در برابر خاندان بادیس مقاومت میکردند. (از معجم البلدان). و صاحب قاموس الاعلام گوید: اما اکنون از وضع این شهر معلوماتی بدست نیامد. و رجوع به مادهٔ بعد شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.