(شَ) (حامص.) صوت شناسی، مطالعه و توصیف علمی آواهای زبان.
فرهنگ فارسی معین
مطالعۀ علمی آواهای زبان [زبانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
شاخهای از آواشناسی که در آن ویژگیهای زبَرزنجیری گفتار مطالعه میشود [زبانشناسی]
ناتوانی در تشخیص بخش خاصی از بدن [روانشناسی]
ایستگاهی برای دیدبانیهای هواآبشناختی|||متـ . ایستگاه هواشناسی meteorological station [علوم جَوّ]
← ایستگاه دیدبانی هواشناسی [علوم جَوّ]
خدمات مربوط به مشاوره دادن در مورد پرواز و پیشبینی هوانوردی که آن را سازمان هواشناسی پرواز ارائه میکند [علوم نظامی]
شناختن خداوند و ایمان به او؛ دینداری.
فرهنگ فارسی عمید
عضو یک تشکیلات هواشناسی یا فرد مورد تأیید آن که دیدبانی هواشناسی را انجام میدهد و ارسال گزارش آن را میکند [علوم جَوّ]
نوعی رادار در هواگرد که برای دریافت اطلاعات هواشناسی و نشان دادن وضعیت هوای رد سیر (track) پرواز از آن استفاده میشود |||متـ . رادار هواشناسی هوابُرد airborne weather radar, AWR [علوم ن ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.