معنی

[ اَ شِ عْ عَ ] (ع اِ) جِ شعاع. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به شعاع شود. || اشعه در حکمت اشراق که پیروان آن هر چیز را به نور و ظلمت تقسیم میکنند و به انوار الهی و نور انوار قائلند، بسیار متداول است، چون: اشعهٔ نوری، اشعهٔ انوار قاهر، اشعهٔ تام، اشعهٔ برزخی، اشعهٔ وساطی، اشعهٔ اشراقی، اشعهٔ عقلی، اشعهٔ کواکب، اشعهٔ کوکبی، اشعهٔ ظهوری، اشعهٔ فلکی و غیره. رجوع به حکمةالاشراق سهروردی چ کربن ص ۹۷، ۹۸، ۱۲۲، ۱۲۹، ۱۴۱، ۱۴۲، ۱۷۵، ۱۷۹، ۱۸۸، ۱۹۵، ۱۹۶، ۱۹۷، ۲۲۲ شود. || (اصطلاح فیزیک) در تداول فیزیک، بجای اشعه گاه پرتوها نیز بکار برند و دارای خواص و انواع فراوان هستند، چنانکه امروز در طب از آنها استفاده میشود و اینک به ایجاز برخی از خواص آنها را یاد میکنیم: بطور کلی هر جسمی که دمای آن بالاتر از صفر مطلق باشد دارای خاصیت تابش است یعنی از خود اشعه ای میتابد. این اشعه که در محوطهٔ اطراف جسم تابان منتشر میشوند، دارای خواص چندی هستند از قبیل: ۱- هنگامی که محوطهٔ (فراگیر) مجاور جسم تابان شفاف و همگن است، پرتوها در امتداد خط مستقیم و با سرعت بسیاری سیر میکنند و در فراگیر مذکور منتشر میشوند. این سرعت در خلأ برابر سیصدهزار کیلومتر در ثانیه است و برای فراگیرهای دیگر با ضریب انکسار فراگیر مزبور تغییر میکند. ۲- پرتوها حامل مقداری انرژی هستند (انرژی تابشی) که از جسم تابان خارج میشود. بوسیلهٔ گیرنده های مناسب که در مسیر پرتوها قرار دهیم، میتوانیم این انرژی را بسنجیم. ۳- هرگاه دمای جسم تابان بقدر کفایت باشد، پرتوها نورانی هستند و اعصاب چشم را متأثر میکنند. ۴- بوسیلهٔ بیناب نما (اسپکترسکپ) میتوان پرتوها را بیک عده فروزه های ساده (فروزهٔ یکرنگ) تجزیه کرد. این فروزه ها پدیده هائی هستند دوره ای و دارای طول موج و دوره و بسامد مشخص میباشند. برخی از انواع فروزه ها و اشعه عبارتند از: کوسمی. گاما. ایکس (سخت). ایکس (نرم). وراء بنفش دور. وراء بنفش. اشعهٔ مرئی مانند: بنفش. سبز. زرد. نارنجی. قرمز. قرمز (مرز طیف مرئی). دون قرمز. دون دور. (از کتاب فیزیک تابش تألیف دکتر روشن ص ۱ و ۲ و ۱۳).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.