[ اَ ی ی ] (اِخ) ابوالحسین محمدبن علی بن سابور. رجوع به محمدبن علی... و انساب سمعانی (اسواری) شود.
لغتنامه دهخدا
[ اَسْ ری یَ / اُسْ ری یَ ] (اِخ) یکی از قرای اصفهان و گروهی از علماء و محدثین بدان نسبت دارند. (معجم البلدان) (مرآت البلدان). رجوع به اسوار شود.
[ عَ یِ اَ ] (اِخ) ابن محمدبن بابویه اسواری. مکنّی به ابوالحسن. وی منسوب به «اسواریة» بود که قریه ای است از اصفهان. او مردی توانگر و پرهیزکار و متدین بود و از ابن عمران موسی بن بیان روایت ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.