معنی

[ اِ فَ ] (معرب، اِ) معرب اسپست است و آن حندقوقای بری است. (تحفهٔ حکیم مؤمن). معرب اسپست فارسی است و آن حندقوقی بری است. (فهرست مخزن الادویه). آسپست. اسپست. یونجه. رَطبة. فصفصة. فِصفِص. (المعرب جوالیقی ص ۲۴۰). قضب. رجوع به اسپست شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.